فیلمی ۴۷ ثانیه ای در فضای مجازی دست به دست می شود. چند مأمور پلیس بعد از یک تعقیب و گریز در ابتدای جاده ارومیه به مهاباد در یک پمپ بنزین به صورت ضربتی خودرویی رو محاصره میکنند که چند روز قبل در سطح شهر ارومیه با قمه و قداره دعوای خیابانی راه انداخته بودند.
طاهره زینالی/ روزنامه نگار>> فیلمی ۴۷ ثانیه ای در فضای مجازی دست به دست می شود. چند مأمور پلیس بعد از یک تعقیب و گریز در ابتدای جاده ارومیه به مهاباد در یک پمپ بنزین به صورت ضربتی خودرویی رو محاصره میکنند که چند روز قبل در سطح شهر ارومیه با قمه و قداره دعوای خیابانی راه انداخته بودند.
پلیس به دستور دادستانی بلافاصله رفتار آنها را تحت نظر داشت و حالا حکم بازداشتشان صادر شدهاست. مأموران پلیس در چشمبرهم زدنی بر سر مردان شرور آوار میشوند و آنها را در میان حیرت حاضران از محل خارج کرده و به خودروهای پلیس منتقل میکنند.
این گوشهای از عملیاتهای گاه و بیگاه پلیس در مقابله با اشرار و برهم زنندگان امنیت شهر است که تاکنون بارها به اجرا درآمده است.
وارد شدن به جرگه اراذل و اوباش سالهای سال است که در جریان است و روزآمد شدن قوانین هم نتوانسته مانع از ورود نوجوانان و جوانان به این عرصه شود و نیز رفتار عده ای که اگر چه جزو اراذل شناسامه دار نیستند اما بدون هیچ واهمه ای در سطح شهر امنیت روانی مردم را با عربده کشی و قداره کشی برهم می زنند. عربدهکشی، تخریب اموال مردم، رجزخوانی و درافتادن با مأموران پلیس و سرانجام افتادن پشت میلههای زندان مسیری است که برهم زنندگان نظم یا همان اراذل و اوباش، پیه آن را به تنشان میمالند و برای عبور از هر مرحله به مرحلهای بعد روزشماری میکنند.
آنها که برای خودشان سری میان سرها بلند کردهاند نوچههایی دارند که به گاه رجزخوانیها کنار گندهلاتهایشان صفآرایی میکنند. رد جراحتهای قمه و چاقو روی بیشتر نقاط بدنهای ورزیدهشان دیده میشود. خالکوبی و رجزخوانی با حروف روی اعضای بدن وجه مشترک همه اوباش است. محل زندگیشان عمدتاً مناطق مورد هدف شنبه های محرومیت زدای استاندار و پاتوقهایشان باشگاههای ورزشی، قهوهخانهها و بوستانهای شهر است.
با ورود شبکههای اجتماعی دنیای تازهای به روی اشرار گشودهشد. ناامن شدن خیلی از پاتوقها از سوی پلیس سبب شد تا دست آنها برای شرارتهای مجازی گشودهتر شود. اما گویا چند صباحی است ترجیح می دهند در پارک و خیابانهای ارومیه هم جولان دهند.
پرونده زندگی یک شرور معمولاً در یک نزاع با اشرار دیگر یا با گلوله پلیس در جریان تعقیب و گریز بسته میشود و آن وقت است که مجال برای عرضاندام نوچهها گشوده میشود.
پلیس برای گرفتن زهرچشم از اشرار همواره دست به اجرای عملیات های مختلف و ضربتی زده است. به وضعیت این افراد متناسب با جرائمی که مرتکب می شوند در مراحل قضایی رسیدگی میشود. برخی از آنها مجرمان سابقهدار هستند و برخی دارای جرائم کمتر که آمار کلی این افراد در اختیار مقام قضایی است و ما از آن بی خبریم.
با یک برآیند کلی میتوان به صرافت دریافت که شمار این گونه افراد بسیار کم شده و امید است این موضوع مربوط باشد به خالی شدن جامعه از سلطه اوباش در شهر.
پر شدن زندانها از این افراد، اما یک نگرانی مهم به دنبال دارد و آن تغییر نگاه به مقوله بزهکاری است که افراد بیشتری به خود حق بزهکاری میدهند.
چرا مجازات زندان راهگشا نیست؟
کارشناسان معتقدند «برای مدیریت رفتار اجتماعی مردم یک مؤلفه شرکت ندارد از همین رو دستگاه قضایی با مجازات حبس نمیتواند فرهنگ درستی برای رفتار اجتماعی و فردی افراد ایجاد کند بنابراین اصلاح رفتار این افراد مستلزم همکاری سایر نهادها و مراکز فرهنگی و سیاسی است.
زندان در محاکم قضایی کشورهای پیشرفته برای موارد نادر به کار میرود نه زمانی که جامعه التهاب دارد و سوءرفتار اجتماعی در کل کشور دیده میشود که اصلاح این موضوع نیازمند برنامهریزی کلان کشوری است، هر چند ما در سیاستها و مدیریتهای کلان دچار اشکال هستیم. بنابراین نباید انتظار داشته باشیم دستگاه قضایی با بازداشت به تنهایی به اصلاح رفتار مجرمان کمک کند.
در کشوری که اکثرا راهها به بینظمی و بیقانونی ختم میشود انتظار اصلاح افراد خطاکار و خلافکار دشوار است. ما در سیاستها و مدیریتهای کلان دچار اشکال هستیم. جامعه توسط حاکمان و توسط قانون مدیریت میشود. وقتی بیتوجهی به قانون یک فرهنگ شد نمیتوان جامعه را کنترل و مدیریت کرد.
دستگاه قضایی یکی از فاکتورهای مدیریت جامعه است و نحوه برخورد و دادرسی عادلانه یکی از ارکان کمک به فرهنگسازی اصلاح رفتار جامعه است که به تنهایی کافی نیست، بنابراین باید نهضتی باشد که قانون را مقدس بشماریم که در هر شرایطی روابط مردم با حکومت، حکومت با مردم و مردم با مردم با قانون تنظیم شود. وقتی فرهنگی القا شد که در آن قانون مقدس شد خیلی از مسائل قابل اعمال و اجرا است بنابراین راه نجات را القای دمیدن به اجرای قانون میدانند.
وقتی بیش از ۱۰۰ دستگاه فرهنگی سالانه میلیاردها تومان پول بیت المال را میبلعند و تدبیری برای درمان ریشه ای این معضلات ندارند و حتی برخی مواقع قوانین نسبت به حمل و استفاده از سلاح سرد مهربان است، پلیس را نمیتوان مقصر دانست. پلیس با قدرت عمل می کند اما این قدرتمندی را در دستگاه های فرهنگی نمی بینیم بنابراین این چرخه معیوب ادامهدار خواهد بود.