گزارش مرکز آمار ایران حاکی از آن است که در دیماه امسال نرخ تورم دوازده ماهه خانوارهای آذربایجان غربی با ۵۱.۴ درصد در رتبه دوم کشور قرار دارد.
نرخ تورم دوازده ماهه خانوارهای آذربایجان غربی در بهمن ماه یک پله صعود کرد و با 53.1درصد، صدرنشین شد. این در حالی است که نرخ تورم دوازده ماهه خانوارهای کل کشور در بهمن ماه 47/7درصد است.
موضوع حرکت پرسرعت قطار تورم در ریل زندگی ساکنان آذربایجان غربی، داستان جدیدی نیست و آمارهای رسمی و نه آنچه که مسئولان ارشد در تریبون های شهرستانی به مخاطبان ارائه میدهند بیانگر آن است که یکی از چهره های خشن بیماری اقتصادی آرامش را از سفره های مردم ربوده است.
مرکز آمار ایران می گوید آذربایجان غربی یک پای ثابت بالانشینان جدول تورم در ایران است. در ماه هایی که لرستان یا سیستان و بلوچستان مشغول رتق و فتق دیگر مشکلات اقتصادی بوده و از بالای جدول غافل شده اند این آذربایجان غربی بوده که در صدر نشسته و میدان داری می کند.
از اردیبهشت تا دی ماه، آذربایجان غربی جزو سه استان با بالاترین نرخ تورم بوده است.
اما این تورم چیست و چه بر سر اقتصاد ضعیف این استان می آورد؟
در ادبیات اقتصادی اولین توصیفی که از این پدیده ارائه میشود، رشد مستمر سطوح قیمتها است که در نهایت با محاسبه میانگین وزنی یک سبد از کالاهای برگزیده، مقدار آن تعیین میشود.
اگر اقتصاد را به مثابه یک زمین فرض کنیم که ساختمان بنگاههای اقتصادی در آن بنا شده، تورم به مانند زمین لرزهای مداوم است. بی شک ساختمانهای ما هر روز زمینلرزههای یک یا دو ریشتری بیشماری را برمیتابند، اما اگر قرار بر وقوع مستمر زلزههای پنج یا شش ریشتری باشد، ساختمانی در آن زمین باقی نخواهد ماند.
از منظر تخصصیتر، تورم باعث کاهش سوددهی پروژهها میشود که تمایل به سرمایهگذاری را کم میکند. حاصل این امر کاهش تولید اقتصاد و رفاه شهروندان است.
از سوی دیگر نوعی عدم قطعیت به واسطهی تورم در اقتصاد ایجاد میشود که این نیز تمایل به فعالیتهای اقتصادی را کم میکند. از آن جایی که تورم در کالاها به طور همزمان رخ نمیدهد، سفتهبازی شدیدی در آن اقتصاد شکل خواهد گرفت که ضربه دیگری بر تولید اقتصادی است.
به دلیل تورم، شکاف فقیر و غنی رشد میکند و فقرا شدیدا فقیر خواهند شد. از این رو شاید بتوان گفت تورم سایه شیطان بر یک اقتصاد است، سایهای که بایستی پیش از ایجاد و گسترش بحران، سنگینی آن را از سر اقتصاد برداشت.
اما پرسش اساسی اینجاست که چرا برای درمان این بیماری تدبیری در استان صورت نمی گیرد؟
گزارش های ماهانه مرکز آمار بیانگر تداوم سیر صعودی تورم در آذربایجان غربی است اما متولیان امر تا به امروز راهکار مشخصی برای حل این مسئله ارائه نکردهاند. مجموعه ای که از گزارش دهی تعداد واحدهای راکد احیا شده به مردم عاجز است و طرح های علاج بخشاش برای احیای اقتصاد در حد حرف و شعار باقی میماند به طور قطع توان، درک و علم لازم برای عبور از بحران را ندارد.
بخش دولتی که معتقد است همه چیز بر وفق مراد است و هرکسی از کم و کاستی ها بگوید با دشمن ارتباط دارد لذا با این تاکتیک مخالفین و منتقدین را از گردونه خارج می سازد و مدینه فاضله ای را بواسطه بولتن های تولیدی به مقامات کشوری ارائه می کند. با روند کنونی نرخ تورم و نرخ مشارکت اقتصادی، این استان حالا حالاها باید چشم انتظار رسیدن آرامش به سفرههای خالی باشد.