خبرنگاری و در سطح بالاترِ آن، روزنامهنگاری در یک دهه گذشته دچار تغییر و دگرگونی شدهاست، تاثیر پیشرفتهای تکنولوژی در تغییر ساختار و اکوسیستم رسانه و همچنین رویکرد کار خبری و روزنامهنگاری غیرقابل انکار است و همین امر، فعالان این حوزه را ناگزیر به کسب دانش و مهارتهای لازم برای تولید محتوای مناسب با آن پلتفرم و نوع رسانه کرده است.
باید قبول کرد که دیگر، خبرنگاری صرف گردآوری اطلاعات و نگاشتن مطلب به سبک خبری خاص نیست؛ خبرنگار در شرایط فعلی باید ضمن تسلط به الفبای اصول خبرنویسی، محتوای خود را متناسب با ساختار رسانه ارائه کند.
ساختارهای رسانهای منجر به تغییر ذائقه مخاطبان شده و محتواهایِ چند رسانهای و با نگاه ویژه میطلبند که همین امر مستلزم آپدیتِ اندوختههای علمی و عملی روزنامهنگاری است.
به جهت گسترش فعالیتهای رسانهای در بستر فضای مجازی و البته شبکههای اجتماعی در قالب پلتفرمهایی همچون تلگرام، واتسآپ، اینستاگرام و کلاب هاوس و … کسب مهارتهای عکاسی، طراحی، ایجاد پادکست، مستند خبری و … برای انتقال پیام و دریافت بازخورد مناسب ضروری است.
به شرط فراگیری کسب دانش و مهارت مکفی برای ارائه محتوای قابل قبول برای مخاطبان؛ افزایش قارچگونه و بیقید و بند رسانهها در شبکههای اجتماعی در کنار مزیتها؛ کارکرد رسانهها را با مشکل مواجه کردهاست.
گرچه در نگاه خوشبینانه تغییرساختار رسانهها و بسط آنها در بستر فضای مجازی زمینه را برای دسترسی همگان به اطلاعات فراهم کرده و در رفع انحصار و شفافیت بسیار موثر بودهاست اما همین امر سبب جولان خبرنگارنماهایی شده که زیر پرچم رسانه و بعضا با ایجاد لابی و رانت با شریانهای قدرت، از اعتبار رسانه و حریم آنها به نفع خویش هزینه میکنند.
تعدد و تکثر رسانهها در بستر فضای مجازی موجب زیرپا گذاشته شدن اخلاق رسانهای و آلوده شدن اخبار به توهین و افترا و مجالی برای فرافکنی و دروغپراکنی شده که نتیجه آن چیزی جز سردرگمی مخاطب، تشویش اذهان عمومی و خدشهدار شدن جایگاه رسانهای نیست.
فضای رسانهایِ متشنج از حضور خبرنگارنماها، زمینه را برای فعالیت حرفهای رسانهها دشوارتر کردهاست؛ روزنامهنگاران واقعی که سالهاست با مشکلات عدیدهای من جمله عدم برخورداری از امنیت شغلی( که در قضیه واژگونی اتوبوس خبرنگاران در نقده بخوبی مشهود است)، سیاستهای غلط رسانهای، محدودیتها و سانسورها، تمایل اکثر نهادها و افراد حقوقی به اخذ مجوز رسانه، اقتصاد رسانه و مسائل معیشتی دست و پنجه نرم میکنند باید اندک نایِ خویش را نیز صرف دفاع از جایگاه و حریم رسانه در برابر شیادان و کاسبان خبری کنند.
با این اوصاف؛ اگر خبرنگار یا روزنامهنگاری هم بخواهد پایبند به رسالت و مسئولیت اجتماعی خویش، دست به نقد ببرد، چنان زیر ذرهبین و تیغ نهادهای امنیتی و قضایی است که نمیتواند آنچه را که حقیقت و اصل موضوعاست بیان دارد و آنوقت است که بجای نوشتن و گفتنها، خون دل خوردن ها آغاز میشود؛ خبرنگاران واقعی در “مارپیچ سکوت” فرو میروند و عرصه برای جولان دلالان و کاسبان خبر که در پی مطامع خود هستند باز میشود و دیگر، دغدغه خبر و رسانه نه مردم است و نه جامعه!
در شرایطی که چارچوب و ساختار خاصی برای کار رسانهای تعریف نشده و از سوی دیگر از هیچ حرکتی برای مهندسی رسانهها فروگذار نمیکنند؛ چگونه میتوان انتظار کار حرفهای داشت و دغدغهمندی مردم را طلب کرد؟!
تا زمانی که رسانهها از آزادی و استقلال برخوردار نبوده و فعالان رسانه ای از ابتدائیترین حقوق خود بهرهمند نباشند؛ انتظار روزنامهنگاری توسعهمدار، افشاگر و فسادستیز توهمی بیش نیست!
روزنامهنگارانی که هنوز در غم ناناند نمیتوانند مطالبهگران و ناقدان پرنفوذ باشند؛ تقلا در این ورطه هم چیزی جز خفگان به ارمغان نخواهد آورد که میبینیم و می بینید!