طاهره زینالی>> ساعت ۲۱:۵۵ دقیقه روز یکشنبه ۴ تیر ۱۴۰۲ دل تقویم، دل برگه چهار تیر ماهش لرزید مثل پلاسکو كه لرزید و فروریخت، مثل مغازههایی كه خاكستر شد، پارچههایی كه دود شد و به هوا رفت، سرمایههایی كه از دست رفت، مثل لحظه آخر عمر آدمهایی كه این روزها زیر آوار تورم و گرانی با هزار جان كندن برای زنده ماندن در عین ناباوری پرپر می شوند. دل خیابان اسماعیل آباد پر است، میدان شهدا كلی بغض در گلو دارد؛ خبری از بازار كه نیست، جای سازه ناایمنی كه سوخت و صدها خانواده را سوزاند گُر دارد هنوز. یك عالم شعله نامرئی، یك دنیا دود و آه و حسرت و فغان هنوز بعد از دو هفته در خیابان اسماعیل آباد پراكنده است، جایی كه دیگر امین نیست، جایی كه مشتی تیرآهن و سنگ و شیشه هایی جگرسوز كه بوی مرگ و یك عالم خاطره بد میدهند.
امین كه فروریخت، اولین حادثه دلخراش آتش سوزی در این شهر و استان شاید نباشد اما از هم پاشید، لشكر لباسفروشها نیز متلاشی شد، این لشكر شكست خورد، كمرش شكست، تا بیخ استخوان سوخت، بعد هم مثل پنبه حلاجیشده اینجا و آنجا پراكنده شد. دل تقویم، دل برگه چهارم تیرماه هنوز برای خانواده هایی که از این بازار ناایمن روزی حلال کسب می کردند میلرزد، دوهفته پیش یك جور و الان یك جور، یك بار با صدای التهاب زبانه های آتش و بعد هم با پسلرزههای پس از نابودی، با دنیایی از یاس، دلهره و گرفتاری.
بازار امین حتی پیش از آن که بسوزد، آتش زیر خاکستر بود با هشدارهایی درباره ناایمن بودن آن. یکشنبه چهار تیرماه اما سرانجام آتش تندخو، وحشی و عریان، از محل اتصال سیم های درهم تنیده برق همان که کارشناسان بیمه مدعی هستند دلیل بیمه نکردن مغازه ها بوده، در کمتر از چند ساعت، چنان غیر قابل باور ذوب کرد که حجم سنگین سنگ و آهن 80 مغازه جلوی صدها چشم اشک بار و مبهوت، در تندبادی از دود و غبار از پا افتاد؛ فروریخت و شد مچاله ای از بلوک های سنگی و تیرآهن های خمیده و ملتهب درهم پیچیده. اینکه چرا تا به امروز تلاشی دولتی برای نونوار کردن و استاندارد نمودن بازار نشده را بزارید بحساب همان بی مسئولیتی هایی که همواره گریبانگیر مردم ما بوده و هست.
نام بازار امین نقده حالابا تلخ فرجامی اش و خسارت هایی که بارآورده، بیشتر از هر زمانی بر سر زبان هاست و رسانه ها، کارشناسان و مردم، چرایی نابودی ناگهان و هولناکش را از زاویه های گوناگون، کالبدشکافی می کنند. واکنش های جمعی چون انکار و ناباوری، خشم، ترس، خودسرزنشی، شماتت دیگران و اندوه شدید در بین حادثه دیدگان و مردم نقده اوج گرفته و عواطف اجتماعی را متلاطم کرده است.
این داستانِ امینست، بازاری كه نان صدها خانواده را میداد و چراغ هزاران زندگی را روشن نگه میداشت ولی حالا بازماندگان و مالباختههایش در بازار راكد و بیرونق کمک های دولتی این روزها در به در دنبال حیات میگردند.
راه اندازی کمپین کمک به بازسازی مغازه های نابود شده در بازار امین را شاید دلگرم ترین خبر برای مالباختگان دانست. حرکتی زیبا و قابل ستایش که تا زمان نگارش این مطلب ۷.۵ میلیارد جمع آوری کرده و این جریان حیات بخش در تلاش است تا با جمع آوری ۱۰۰ میلیارد تومان زندگی را به این مجموعه بازگرداند. تجربه آتش سوزی بازار مهاباد اگر چه در مشارکت مردم خیر یک تجربه شیرین و ماندگار است اما چه خوب بود که بازاریان امین نسبت به عبرت گیری از بازار مهاباد و ایمن سازی مغازه ها اقدام می کردند. ایکاش…!