ضربالمَثَل که در ترکی «آتالار سؤزو» گفته میشود گونهای از بیان است که تاریخچه و داستان برخی از ضربالمثلهایی که هماکنون نیز کاربرد دارند برای بسیاری از مردم نهفته مانده و یا فراموش شده است، ولی همچنان در سخن به کار میرود.
ضربالمثلها از لحاظ تعداد کلمه کوتاه ولی از لحاظ معنایی بسیار گسترده و پربار هستند. معمولاً ضربالمثلها (آتالار سؤزو در معنای عمومی) در بین مردم و از زندگی روزمرهی آنها پدید میآید نقش مهمی را در بیان اکثر مردم در گفتگوهای روزانهشان دارد. این جملات کوتاه که از اندیشه و علم مردم معمولی پدیدار میشود، میراث ماندگار نسلهای پیشین و غنای معنوی انسانهایی است که قبل از ما در این کرهی خاکی زندگی کردهاند و سینهبهسینه و نسلبهنسل به ما انتقال داده شدهاند و ما را با آمال و آرزوها، غمها و شادیها و عشق و نفرت و اوهام و خرافات و … آن روزگاران آشنا میسازد. زبان ترکی، از لحاظ امثل و حکم و غنیترین زبانهای دنیاست و ضربالمثلها در گفتگوهای روزمره مردم تُرک، خصوصاً انسانهای باتجربه و سالمند و همچنین آشنا با فرهنگ و هنر و ادبیات ترکی، نقش مهمی را ایفا میکنند.
ضربالمثل علاوه بر اینکه در گفتگوهای روزانه کاربرد دارند در ادبیات مکتوب نیز کاربرد گسترهای دارند و در نوشتههای منظوم و منثور شعرا و نویسندگان مختلف مورد استفاده قرار میگیرند. نویسندگان و شاعران با این کار علاوه بر افزودن زیبایی نوشته خود، نوشته را از لحاظ معنی و مضمون پربار میکنند. برخی فولکلورشناسان و علاقمندان به ادبیات و فولکلور ترکی نیز با تلاش زیاد در دهههای گذشته، بسیاری از ضربالمثلهای شفاهی را از زبان مردم جمعآوری کرده و به صورت مکتوب درآوردهاند. امیدواریم محققین و فعالان ادبی جوان نیز به این مهم توجه بیشتری داشته باشند.
برخی ضربالمثلهای مردم ارومیه
1. چؤرهیی آت دریایا، بالیق دا بیلمهسه، خالیق بیلر
ترجمه: نان را به دریا بینداز، اگر ماهی قدر این محبت را نداند، خدا میداند.
(یعنی تو هر چقدر هم نیکی و محبت و کار خیر انجام بدهی خداوند آنها را میبیند و میداند)
2. چؤلمک دیغیرلانیب، قاپاغین تاپیب
ترجمه: قابلمه چرخیده و درپوش خود را پیدا کرده است.
(زمانی گفته میشود که دو نفر [زوج یا دوست یا …] همسان و همفکر باشند)
3. سؤز سؤز آچار، سؤز گؤز آچار
ترجمه: حرف حرف میآورد و حرف چشم را باز میکند.
(یعنی با گوش دادن به حرف اهل سخن چشمانت به حقایق باز میشود و موارد مبهم برایت شفاف و آشکار میشود)
4. اؤزو ییخیلان آغلاماز
ترجمه: کسی که خودش بر زمین بیفتد، گریه نمیکند.
(زمانی گفته میشود که فرد با اشتباهات خود و با تصمیم خود دچار مشکل میشود و کسی را مقصر نمیداند)
5. آللاه قارغا دئییل کی گؤز چیخارتسین
ترجمه: خداوند متعال مثل کلاغ نیست که چشم کسی را دربیاورد.
(کنایه از این دارد که خداوند مثل انسان فرد خاطی را تنبیه نمیکند و دست و پا ندارد. از حکمت خدا بترس. چرا که خداوند با حکمت خود افراد خاطی را مجازات میکند)
6. باغدا اَریک وار ایدی، سلام علیک وار ایدی. باغدان اریک قورتولدو، سلام علیک قورتولدو
ترجمه: تا زمانی که در باغمان زردآلو وجود داشت، سلام علیک رهگذر (همسایه یا آشنا یا دیگران) هم بود و وقتی زردآلوی باغ تمام شد، سلامها کمرنگ شد.
(ضربالمثلی نکوهشی برای افراد منفعتطلب و سودجو و از دیگران در راستای نیل به اهداف خود استفاده میکنند و زمانی که به آنها نیاز ندارند جویای حالشان نمیشوند)
7. آللاه بو الی، او اله مؤحتاج ائلهمهسین
ترجمه: خدایا، این دست را محتاج آن دست مکن.
(کسی این را میگوید که در مشکلات پیش آمده، کسی یاریاش نشده است)
8. قاپینی باغلا، قونشونا تؤهمت وورما
ترجمه: در خانهات را ببند و هماسهات را متهم نکن.
(زمانی گفته میشود که کسی با سهلانگاری چیزی را از دست داده و یا گم کرده است)
9. گلین، اوینایا بیلمیر، دئییر اوتاق اَیریدیر
ترجمه: عروس نمیتواند برقصد و میگوید اتاق کج است.
(کنایه به فردیست که بلد نیست کاری را انجام دهد و بهانههای الکی میآورد)
10. قیلینج یاراسی گئدر، دیل یاراسی گئتمز
ترجمه: زخم شمشیر بهبود مییابد، ولی زخم زبان التیام نمییابد.
(یعنی مواظب گفتهایمان باشیم و با زبان سرخمان دیگران را دلآزرده نکنیم، چرا که زخم زبان فراموش نمیشود و جای زخمهایش [در دل آن فرد] بهبود نمییابد.
11. ایگید اؤلسه آدی قالار، اینک اؤلسه دریسی
ترجمه: اگر یک مرد از دنیا برود نامش باقی خواهد ماند و اگر یک گاو بمیرد، پوستش باقی میماند.
(طوری زندگی کنیم که از خود نام خوبی بر جای بگذاریم)
12. آغاجی اؤز ایچیندن قورد یئیهر
ترجمه: کرم رخت را از درون میخورد. (کرم از خود درخت است)
(زمانی گفته میشود که یکی از اعضای خانواده و یا جمع و یا گروهی خاص به خانواده، جمع یا گروه همفکر و همزبان و همنژاد خود خیانت کرده باشد)
13. ساققالیم یوخدور، سؤزوم کئچمیر
ترجمه: ریش ندارم، حرفم را قبول ندارند.
(زمانی گفته میشود که فردی اگر حرف حقی را به زبان بیاورد به دلیل سن کم و یا تجربه کماش کسی آن را قبول نکند)
14. قویو قازان، اؤزونو درینده گؤرهر
ترجمه: چاهکن همیشه خود را در ته چاه میبیند.
(چاه مکن بهر کسی اول خودت، دوم کسی)
15. گمیده اوتوروب، گمیچی گؤزو چیخاریر
ترجمه: در کشتی فرد دیگری نشسته و چشم صاحب کشتی را کور میکند.
(وقتی گقته میشود که کسی قدر محبت و نیکی فرد صاحبخانه را نداند و در خانه وی به او زور هم میگوید)
نتیجهگیری
در حقیقت ضربالمثلها نه تنها آیینهی زندگی و حیات امروزی یک جامعه به شمار میآیند، بلکه انعکاس دهنده و سند معتبر فرهنگ و عقاید و باورهای گذشتگان نیز هستند. مطالعهی ضربالمثلها، روشن کنندهی آن است که پدران و نیاکان ما چگونه میاندیشیدند و چه روحیهای داشتند. ما نیز، از بین بسیاری از ضربالمثلها (آتالار سؤزو) میتوانیم اساسیترین مفاهیم فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و آموزشی را استخراج و استنباط کنیم. به همین دلیل مطالهی مردمشناسانه، جامعهشناختی و تاریخی ضربالمثلها در ادوار و عصرهای مختلف، روشنکنندهی بسیاری از حقایق برای نسل جدید خواهد بود.
امیدواریم نسل جدید با مطالعهی ادبیات و فرهنگ غنی خود، با غنای فرهنگی سرزمینش آشنا شود و از خودبیگانگی فرهنگی و ذوبشدن در تهاجم فرهنگی، روبهروز کمرنگ و کمرنگتر شود.
حسین واحدی – روزنامهنگار