جعفر احمدی/ جامعه شناس<< شاید هیچ تمثیلی مثل بازی «مافیا» بهخوبی نشاندهندهی پیچیده گی وضعیت اجتماعی و سیاسی این روزهای شهر ارومیه نباشد. این بازی تضاد بین دو گروه را مدل میکند. یک اقلیت آگاه و یک اکثریت نا آگاه. بازی دارای دو مرحله متناوب است. اول، فاز شب، که در طی آن کسانی که دارای قدرت کشتار در شب هستند ممکن است بهطور مخفیانه سایر بازیکنان را بکشند، و دوم، مرحله روز، که در آن همه بازیکنان بازمانده بحث میکنند و برای حذف یک مظنون رای میدهند. در این بازی، اعضای مافیا با ترفندها و نقشههای خود سعی در فریب دیگران دارند تا از چشمپوشی و غفلت آنها بهرهبرداری کنند.
بهطور مشابه، در شهر ما شاهد رفتارهای مافیایی از سوی برخی چهره¬های سیاسی هستیم که اینها بیشتر به فکر منافع شخصی و اطرافیان خود هستند. آنها برای ماندن در قدرت هر اقدام غیرقانونی را انجام می¬دهند و به واسطه همان قدرت سعی در قانونی کردن بازی های خود دارند. این وضعیت برای شهر و شهروندان بسیار نگران کننده است. چرا که این افراد، به جای اینکه به فکر مشکلات و چالشهای واقعی شهروندان باشند، در حال جستجوی فرصتهایی برای تقویت جایگاه خود در عرصه سیاسی هستند.
متاسفانه در یک دهه¬ی اخیر، بازی مافیا چنان دامن این شهر را گرفته که اقشار و گروه¬های مختلف و حتی رسانه¬ها در دام بازیهای کثیف این گروهها گرفتار شده¬اند. این پدیده معمولاً نتیجه تعاملات پیچیده اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است که موجب میشود افراد و گروهها به دنبال منافع شخصی خود باشند و در این راستا به تخریب ساختارهای دموکراتیک و اجتماعی بپردازند.
یکی از مهمترین عوامل تبدیل این شهر به بازیچه مافیا، وجود فساد سیستماتیک در نهادهای دولتی وغیر دولتی است. هنگامی که مسئولان دولتی به جای خدمت به مردم، به دنبال منافع شخصی خود هستند، فضا برای نفوذ مافیاها فراهم میشود. فساد میتواند به صورت رشوهخواری، اختلاس یا تبانی بین مسئولان و گروههای مافیایی شکل بگیرد. این فساد نه تنها اعتماد عمومی را از بین میبرد، بلکه زمینه را برای فعالیتهای غیرقانونی و سوءاستفاده از قدرت فراهم میکند.
وقتی نهادهای مدنی از جمله سازمانهای غیر دولتی، رسانهها و انجمنهای اجتماعی ضعیف می¬شوند، مافیاها میتوانند رشد کنند و بدون هیچ نظارتی به فعالیتهای خود ادامه دهند. در چنین شرایطی، جامعه نیز قادر به تشخیص و مقابله با فساد و بیعدالتی نخواهد بود. جای تاسف است که در یک شهر مافیا زده، رسانه¬ها هم تحت کنترل مافیاها قرار می¬گیرند و به ابزاری برای پنهانسازی فساد و سوءاستفاده تبدیل می¬شوند. در چنین شرایطی، مردم به درستی از وضعیت خود و قدرتهای حاکم آگاهی نخواهند داشت.
بدترین شکل از نفوذ مافیا در شهر، تصاحب پستهای مدیریتی در نهادهای عمومی و دولتی در شهر است. چون منابع و مناسب دولتی را برای قدرتگشایی خود بکار می¬گیرند. این نوع از مافیا اعتماد عمومی را به شدت کاهش میدهد. در این وضعیت، افرادی که به این پستها منصوب میشوند، به جای خدمت به جامعه و ارتقاء رفاه عمومی، تنها به فکر منافع شخصی و گروهی خود هستند
علاوه براین، وجود تبانی بین نهادهای دولتی و گروههای مافیایی میتواند منجر به شکلگیری حلقههای فساد شود که در آن قدرت، ثروت و نفوذ دست به دست میشود. این تبانی میتواند در سیاست، اقتصاد و حتی امنیت اجتماعی نمود پیدا کند و به تضعیف ساختارهای دموکراتیک منجر شود. در چنین شرایطی جامعه به نهادهای دولتی و مسئولان بی اعتماد می¬شوند. این بی اعتمادی باعث می شود که افراد تمایل بیشتری به پیوستن به گروههای مافیایی پیدا کنند. بیاعتمادی به نهادهای قانونی میتواند به ناامیدی از اصلاحات و راهکارهای قانونی منجر شود و افراد را به سمت فعالیتهای غیرقانونی سوق دهد.
یکی دیگر از عوامل که باعث نفوذ گروههای مافیا در یک شهر می شود، بحرانهای اقتصادی و بیکاری است. چرا وضع نامطلوب اقتصادی میتوانند به افزایش جذابیت فعالیتهای مافیایی منجر شود. وقتی افراد در جستجوی راههای نجات از وضعیت اقتصادی نامساعد هستند، ممکــــــــــن است به سمت فعالیتهای مافیایی گرایش پیدا کنند. این مسئله به ویژه در جوامع با کمبود امکانات و فرصتهای شغلی بیشتر دیده میشود. جالب اینکه افرادی که از طریق گروههای مافیا استخدام می¬شوند، تبدیل به نوچههای مافیا میشوند و در بزنگاههای مختلف مافیا را مطرح، حمایت و تقویت می کنند.
در نهایت، تبدیل یک شهر به بازیچه مافیای قدرت نتیجه تعاملات پیچیدهای از فساد، ضعف نهادهای مدنی، بحرانهای اقتصادی، فقدان آموزش و رسانههای تحت کنترل است. برای جلوگیری از این پدیده، نیاز به تقویت نهادهای مدنی، ارتقاء سطح آگاهی عمومی، و ایجاد اصلاحات در سیستمهای دولتی داریم. جامعهای که در آن شفافیت، پاسخگویی و مشارکت مدنی وجود داشته باشد، میتواند در برابر نفوذ مافیاها مقاومت کند و به سمت توسعه پایدار و عادلانه حرکت کند.
مافیای قدرت حتی به مفاهیم دموکراتیک هم رحم نمی¬کنند؛ چون همیشه با مفاهیمی چون شهروندان، خدمت به مردم، پیشرفت شهر، حقوق شهروندان نجیب و امثالهم، بر فسادهای خود سرپوش می¬گذارند. اما واقعیت این است که شهروندان عادی تنها بازندگان این بازی کثیف خواهند بود؛ چون در این بازی این شهروندان هستند که آسیب می بینند. به هر حال، اگر این روند ادامه یابد، ما با یک نظام مدیریتی غیرشفاف و خودخواهانه مواجه خواهیم شد که میتواند پیامدهای جدی برای آینده شهر و ساکنان آن داشته باشد.
هرچند مافیا در دل این شهر ریشه دوانده ولی خوشبختانه هنوز فرصت برای اصلاح این وضعیت وجود دارد. ما شهروندان باید صدای خود را بلندتر کنیم و از مسئولان بخواهیم که به جای بازیهای قدرت، به بهبود شرایط زندگی ما و پیشرفت شهری که در آن زندگی میکنیم، توجه کنند. ما باید با هم علیه این مافیا ایستاده و خواستار شفافیت و مسئولیتپذیری در تصمیمگیریها شویم. بیایید با هم از حق و حقوق خود دفاع کنیم تا شهر ما به مکانی بهتر برای زندگی تبدیل شود.