در سالهای اخیر، تأثیر افراد و گروههای سیاسی و صاحب نفوذ بر شوراهای شهر و شهرداریها در ایران بیشتر شده است و این نهادها، از یک نهاد عمومی و خدمات رسان، به میدان مهم و اصلی رقابت و تأثیرگذاری گروههای سیاسی در سطح محلی تبدیل شده است.
این موضوع باعث شده تصمیمات شوراهای شهر به شدت تحت تأثیر انتخابات و تفاهمات سیاسی قرار بگیرد و این امر به نوبه خود ممکن است منجر به تصمیماتی شود که بیشتر به منافع گروهها و جناح های سیاسی توجه دارد، نه شهر و شهروندان ساکن در آن.
پدیده سیاسی شدن شوراهای شهر ابتدا در تهران و بعد در مراکز استانها و اخیرا در همهی شهرها به وضوح دیده می شود. سیاسی شدن شوراهای شهر به معنای تأثیرگذاری افراد یا گروههای سیاسی بر تصمیمات و عملکرد این شوراها میباشد. از آنجایی که شهرداریها و شوراهای شهر از مهمترین نهادهای محلی هر شهری هستند، سیاسی شدن آنها میتواند منجر به تحولاتی در سیاستگذاری و امورات اجرایی شهری شود و ممکن است تأثیرات منفی زیادی بر روند توسعه شهر داشته باشد. در ادامهی این نوشتار به برخی از مهمترین تبعات منفی سیاسی شدن شوراهای شهر اشاره می شود.
افزایش فساد یکی از مهمترین تبعات منفی سیاسی شدن شوراهای شهر است، چرا که یک شورای سیاسی تصمیمات و اقداماتی را اتخاذ می کند که در راستای منافع گروها و افراد صاحب نفوذ مورد تایید اعضای شورای است. این موضوع می تواند منجر به غافل شدن از منافع عمومی می شود. گاها همین تصمیمات سیاسی به فساد مالی هم منتهی می شود، چون گروههای سیاسی و افراد ذی نفوذ شهر از طریق تصمیمات شورای شهرممکن است از منابع مالی شوراها برای تأمین هزینههای خود استفاده کنند یا تصمیماتی بگیرند که به منافع مالی خود آنها کمک کند. همین موضوع می تواند منجر به تبعیض و بی عدالتی شود. آنها می توانند افراد واجد شرایط را به افراد صلاحیتدار ترجیح دهند.
از طرفی دیگر، سیاسی شدن شوراهای شهر باعث می شود که آنها در تصمیم گیری هایشان شفافیت نداشته باشند. این موضوع هم به نوبه خود می تواند زمینه ساز سوء استفاده از قدرت شود و آن هم باعث فساد شود. بنابراین، سیاسی شدن شوراهای شهری ممکن است باعث افزایش فساد و ناکارآمدی در اداره شهری شود؛ زیرا در چنین شورایی، تصمیمات از منافع سیاسی تاثیر میپذیرند.
تمرکز بر مبارزات سیاسی به جای تمرکز بر مسائل مدیریت شهری هم از دیگر تبعات منفی سیاسی شدن یک شورای شهر است. بدون شک در چنین شرایطی کارایی شورای شهر به طور خاص و مدیریت شهری به طور عام کاهش پیدا می کند. یک شورای سیاسی اولویت را به مبارزات سیاسی و تنش های بین گروههای سیاسی می دهد و این به معنای بی توجهی به مسائل عمومی و تأخیر در اجرای پروژهها و برنامههای شهری است.
در حالی که شهر متعلق به همه شهروندان است و خدمات شهری باید به صورت عادلانه بین شهروندان تقسیم شود؛ در یک شورای شهر سیاسی شده این اتفاق صورت نمی گیرد، بلکه آنها در ارائه خدمات و تخصیص منابع تبعیض سیاسی را اعمال می کنند. تبعیض سیاسی از دیگر تبعات یک شورای سیاسی است، چون تبعیض سیاسی باعث می شود به نیازهای تمامی اقشار جامعه توجه نشود. در چنین وضعیتی گاها مشاهده می شود که هرعضو شواری شهر نماینده یک قشر یا گروه صاحب نفوذ می شود. ماحصل این شرایط گرفتن تصمیماتی است که باعث آسیب زدن به منافع عمومی و عدالت اجتماعی است. این مسئله هم میتواند باعث کاهش اعتماد مردم به شوراهای شهر شود. پس کاهش اعتماد مردم به شوراهای شهر، پیامد منفی دیگر سیاسی شدن شوراهای شهر است.
بدون شک پیامدها و تبعات منفی سیاسی شدن شوراهای شهر بسیار گسترده است موارد اشاره شده است؛ به این دلیل که هر پیامد منفی خود منجر به پیامدهای منفی دیگری می شود. مثلا کاهش اعتماد مردم منجر به بی اعتمادی به مردم به دولت و حتی کاهش و افول سرمایه های اجتماعی در بین شهروندان می شود. همه ی این پیامدها هم منجر به کاهش کیفیت زندگی شهروندان و افزایش نابرابری ها می شود.
در نهایت می توان گفت، سیاسی شدن شوراهای شهر منجر می شود اعضای شورا تصمیماتی را اتخاذ کنند که در راستای منافع گروههای سیاسی محلی است و این به معنای تنیده شدن فساد در ریشه و منشآ مدیریت شهری است. در چنین احوال و شرایطی منافع عمومی قربانی منافع گروههای سیاسی می شود. مردم و رسانه ها با نظارت فعال و مشارکت در مسائل شهری، میتوانند نقش مهمی در جلوگیری از سیاسی شدن شوراهای شهر داشته باشند.به ویژه آگاهی مردم از نقش و اهمیت شوراهای شهری، قوانین و مقررات مرتبط و روشهای مشارکت میتواند به مردم کمک کند تا بهتر بتوانند بر عملکرد شوراها نظارت داشته و از سیاسی شدن آنها جلوگیری کنند. البته نقش نهادهای نظارتی هم را نباید در این زمینه نادیده گرفت.